بزرگان ری

محسن صادق

جلد 1 -صفحه : 350/ 108
نمايش فراداده

كشمكشها در ميان اهل مذاهب بيشتر معلول اختلافات سياسى بوده، تا مسائلاعتقادى؛ از اين روى، گاهى شاعران بدون در نظر گرفتن عقايد ممدوحان، بهستايش آنان مى پرداختند.

ميان برخى از تذكره نويسان متقدم و متأخر در اين باره كه ابوالمعالى رازى وابوالمعالى نحاس يك تنند يا دو تن، اختلاف نظر هستبرخى از منابع (اوحدىبليانى، 28، 30؛ هدايت، 1/195 197) دو تن پنداشته اند، اما عباس اقبال آشتيانىدر تعليقاتحدائق السحربا ذكر دليلهايى چند اثبات كرده كه اين دو نام از آن يكتن است (ص 121 123) و برخى از محققان نيز اين نظر را پذيرفته اند (صفا،2/602؛ رياحى، 56 57)، ولى قراين نشان مى دهد كه دو تن بوده اند (نك :شهمردان، 26 28؛ هدايت، همانجا).

قزوينى رازى در چند جا از ابوالمعالى با القاب نحاس، نقاش و نگارگر ياد كردهاست (ص 105، 108، 176، 481) و رياحى در تعليقاتنزهة المجالس(همانجاها)، با عنايت به گفته قزوينى رازى و با استناد به ابياتى از يك قصيده كهعوفى (2/228 230) آن را به ابوالمعالى نسبت داده و در آن اصطلاحاتى چند ازهنر نقاشى به كار رفته، چنين استنباط كرده كه ابوالمعالى نحّاس، نقاش نيز بوده است.

منابعى كه ابوالمعالى نحاس را شاعرى ديگر، جز ابوالمعالى رازى، دانسته اند،شرح حال او را با شرح زندگانى ابوالمعالى عضدالدين سديدالملك مفضّل بنعبدالرزاق، عارض سپاه ملكشاه و بركيارق و محمد كه او نيز داراى فصاحت وبلاغت ادبى بوده در آميخته اند (منشى كرمانى، 29 30؛ خواندمير، 90؛ اوحدىبليانى، هدايت، همانجاها) كه خطاست (اقبال، وزارت، 92، قس: «تعليقات»،122 132).

عصر ملكشاه و سنجر را كه اوج شكوه و قدرت سلجوقيان بود، عصر طلايىشعر و ادب فارسى دانسته اند (شبلى نعمانى، 160) و سبك شعر فارسى در اين