روح و ریحان

محمد باقر واعظ طهرانی کجوری مازندرانی؛ مصحح: صادق حسینی اشکوری

جلد 1 -صفحه : 372/ 150
نمايش فراداده

پس در اين دو فقره امام عليه السلام ، ابراهيم خليل اللّه عليه السلام را با بُعدى كه هست پدر خواندهاست .

و أيضاً مرويست : صفيّه بنت حىّ بن أخطب كه از ازواج حضرت رسول صلي الله عليه و آله بودشكايت نمود خدمت آن جناب كه زنهاى تو مى گويند : اى يهوديّه ! و دختر يهودىو يهوديّه ! فرمودند : « در جواب ايشان بگو : پدر من هارون است و عمّ من موسى عليه السلامو شوهر من محمّد صلي الله عليه و آله ».با آنكه آباء بسيار فاصله بود هارون عليه السلام را پدر خواندند و نسبت فرزندى كه موجبجزئيّت است به او دادند .

و حضرت رسول صلي الله عليه و آله كراراً به حسنان عليهما السلام فرمودند : « من پدر شما هستم » .

پس ذريّه نبويّه صلي الله عليه و آله هر قدر دور باشند فرزندان آن حضرت صلي الله عليه و آله اند .

وحضرت باقر عليه السلام به حسن افطس فرمودند :« ولد رسول اللّه صلي الله عليه و آله » .

و عترت نيز به معنى ابعد اولاد آمده است ، و در« قاموس »مى گويد در معنى عترت :نَسْلُ الرَّجُلِ وَرَهْطُهُ وَعِتْرَتُهُ الأَدْنَوْن.پس به بيانى ديگر : چنانكه عترت بمعنى اخصّ اقارب است به معنىاباعدُهُمآمدهاست ، پس اولى آن است ائمّه طاهرين قدس سرهما هم عترت باشند ، و سادات هم هر چند بعيدباشند عترت آن بزرگوارند به نحوى كه سابقاً اشاره شد . در اينكه سادات تا روز قيامت اولاد پيغمبرند و نسب ايشان قطع نمى شود و علاوه از آنچه استشهاد نمودم بر تثبيت مقصود فرمايش شهيد ثانى در كتاب