و گويا خلاصه از مقصود داعى از ذكر اين حديث كه مروى از«بحار الأنوار»استمعلوم شود كه امّ سلمه گفت : شبى حضرت امام حسن عليه السلام از جدّ بزرگوارش آب خواست ،پس آن جناب از لحاف خود برخاست و از منيحه ـ كه ناقه شيرده يا گوسفند شيرده است ـدر قدحى شير دوشيد و داد بدست حضرت امام حسن عليه السلام ، پس حضرت امام حسين عليه السلامخواست آن قدح را بگيرد ، منع فرمود .
فاطمه زهراـ عليها و على أبيها وبعلها وأبنائها السّلام ـعرض كرد : گويا امام حسن رابيشتر از امام حسين مى خواهى ؟ فرمود : چون امام حسن اوّل برخاست و استقساء نمودلهذا او را سيراب كردم ، بعد فرمود :«إنّى وايّاكَ وهذَيْنِ وهذا الْمُنْجَدِلَ يَوْمَ الْقيامَةِ فى مكانٍواحِدٍ »يعنى : من و تو و اين دو طفل و اين منجدل يعنى به خاك افتاده ـ كه حضرت امير عليه السلاماست ـ در روز قيامت به يك مكان هستيم .
مراد ظاهراً حوض كوثر است ؛ و معنى باطنىِ ندادن شير به امام حسين عليه السلام همانتشنگى خواستن اوست و اظهار ننمودن سرّ آن براى سوزش قلب صديقه طاهره عليه السلام بودهاست پس عرض مى كنم : جناب سيّد الشّهداء عليه السلام بر اين تشنگى سالها معتاد و مهيّا بود تاروز عاشورا حرارت آن مشتعل شد و سوزاندن قلوب ظامئهدوستان و شيعيانش را الىيوم القيامة .
بيت