«اصول كافى»است ، و بيان از كتابهائى كه نوشته شد و تابعين و اصحاب ائمه ضبط كرده اند ،و كتاب«يوم و ليلة»از حضرت عبدالعظيم عليه السلام و جماعتى از ملتزمين حضور ائمههدُى قدس سرهما .
مطلب هفتم : إنتباءٌ لاِءَهْلِ الرَّشَاد ؛در بيان نسبت دادن حديث است به آنكه روايت كرد ،و معنى «كذب مفترع» و «فرع» ، و حديث زيد شحّام ، و طريق روايت حضرتعبدالعظيم عليه السلام از دوازده نفر ، و متانت اخبار حضرت عبدالعظيم عليه السلام .
مطلب هشتم : سندٌ مُعتَمَدٌ :كسانى كه از حضرت عبدالعظيم روايت كرده اند ، شش نفر راياد كرده كه موثق و معتمدند ، هر كس بخواند بصيرتش زياد مى شود .
مطلب نهم : تَحْدِيثٌ لاِءَهْلِ الْحَديثِ ؛اعتذارى است ، و در آن ده مطلع است كه هر يكموجب اطلاع خواننده مى شود .
مطلع اول :در مذمّت زياد و كم كردن حديث از كتاب و سنّت .
مطلع ثانى :در اينكه حديث آل محمد صلي الله عليه و آله صعب و مستعصب است ، و تدبّر در آن لازماست .
مطلع ثالث :در فضل حديث گفتن از كتب معتبره .
مطلع رابع :در اينكه حديث را به هر كسى نبايد گفت ، و حديث«بحار»و سلمان ،و احاديث معتمده ديگر .
مطلع خامس :در اينكه بايد حديث را از اهل حديث نقل كرد ، و حديث موسى بنجعفر عليهما السلام ، و توقيع حضرت حجة اللّه عليه السلام .
مطلع سادس :در اينكه احاديث ائمه اطهار از سيّد مختار است ، و اخبارى بر طبق مراد ذكرمى شود .
مطلع سابع :در اينكه حديث نبوى مأخوذ از كتاب اللّه است ، و شواهد از اخبار بسيار ،و بيانات ديگر .
مطلع ثامن :در اينكه محدث عمل خود را به نقل احاديث كتب اربعه قرار دهد ، و شرح