چهارم : يعقوبيّه .
پنجم : عقبيّه .
ششم : ابتريّه ، و آنها بسيارند .
هفتم : جويريّه ، و آنها اصحاب سليمان بن جويرند .
هشتم : يمانيّه ، و آنها اصحاب محمد بن يمانى كوفى اند .
و در كتاب« صراط المستقيم »زيديّه را سه قسم دانسته است : سليمانيّهو صالحيّهو جاروديّه و دو طايفه اوّل و دوّم قائل اند به امامت شيخين و گويند : على عليه السلام راضى شدبه خلافت آنها طائفه سوّم تبرّى مى جويند ليكن در امام عصمت و نصّ جلى را شرطنمى دانند ،خَذَلَهُمُ اللّه ُ جميعاً !
پس طايفه زيديّه مطعون و ملعون اند و بر ذمّ ايشان حديثى كه در« روضه كافى »استكفايت مى نمايد : عبداللّه بن مغيره خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السلام عرض كرد : من دوهمسايه دارم يكى ناصبى است ـ يعنى دشمن امير مؤمنان عليه السلام است ـ ، و يكى زيدى استو من ناچارم در معاشرت آن دو نفر ، آيا با كدام يك بيشتر معاشرت نمايم ؟ فرمودند : « هردو در تكذيب خدا و كتاب خدا مساوى اند ، و كسى كه اسلام را به عقب سر خود بيندازدمُكذِّب است به تمام قرآن ، و خداوند در قرآن تعيين فرموده است امام را «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اْللّه ُوَرَسُولُهُ »الى آخر الآية .اما فرق بين ناصبى و زيدى آن است : ناصبى دشمن داشته است امير مؤمنان عليه السلام را ،