روح و ریحان

محمد باقر واعظ طهرانی کجوری مازندرانی؛ مصحح: صادق حسینی اشکوری

جلد 1 -صفحه : 372/ 269
نمايش فراداده

مطلب دوم

در معنى دعات و ترك مذمّت سادات

آيا تكليف ماها كه رعايا هستيم در حق سادات دُعات چيست ؟ آيا امام معصوم درمدح و ذمّ آنها قرارى داده اند يا نه ؟

بدان دعات ساداتى بودند كه مردم را دعوت مى نمودند براى اينكه ايشان را در جهادو قتال با اعداء و خصماء دين اعانت و رعايت نمايند ، فرقه اى از ايشان نسب را به زيد بنحسن بن على عليه السلام مى رسانند از اسماعيل پسر حسن بن زيد بن حسن بن على عليه السلام و حسنبن زيد جدّ دوّم حضرت عبدالعظيم عليه السلام است

و لقب داعى كبير از آن حسن بن زيد بن اسماعيل جالب الحجارة بن حسن بن حسنبن زيد بن حسن عليه السلام است ، و برادرش محمد بن زيد داعى صغير است و خروج ايشان درطبرستان سال دويست و پنجاه از هجرت گذشته بود همانا با زمان حضرت عبدالعظيممعاصر بودند ، و خروجشان پيش از تولد امام عصر عليه السلام بود طبرستان و جرجان به تصرفايشان آمد ، و در نيشابور خطبه به نامشان خواندند ، و مدّت هفده سال و هفت ماه استيلاءداشتند .

و بعضى داعى كبير را داعى الحق الى الخلق خوانند ، و برخى داعى اكبر .

پس بر اين بيان خواهى دانست ساداتى كه در زمان ائمه خروج كردند ايشان را دُعاتنخوانند ، و اين لقب براى اين فرقه از فرزندان حسن بن زيد بن حسن عليه السلام است ، و معنىدعوت كردن عموم دارد از خواندن خلق را به خدا و مذهب حقّ اثنا عشريّه ، و به خود و بهمذهب زيد بن على عليه السلام يا زيديّه .

و معنى حق همان است كه بدان ملقّب شده اند و هميشه حق را براى مردم مى خواستند ،و طلب مى كردند و جز مذهب اماميّه ايشان را مذهبى نبود .