روح و ریحان

محمد باقر واعظ طهرانی کجوری مازندرانی؛ مصحح: صادق حسینی اشکوری

جلد 1 -صفحه : 372/ 299
نمايش فراداده

و گفته است :


  • اللّه ُ اَعْطَاكَ فضلاً فَوق فَضلِهِمُ عَلى هَنٍ وهَنٍ فى حاسِدٍ وَهَنِ

  • عَلى هَنٍ وهَنٍ فى حاسِدٍ وَهَنِ عَلى هَنٍ وهَنٍ فى حاسِدٍ وَهَنِ

فقره ثانيه

در اشعار داود بن مسلم در مدح حسن بن زيد و سليمان بن عباس ابوالفرج اصفهانى گفته است : ميانه حسن بن زيد و جعفر بن سليمان بن عباس حاكممدينه عداوت سختى بود داود بن مسلم ، جعفر بن سليمان را در قصيده اش مدح نمود ، دروقتى كه حسن بن زيد به مكّه معظمه مشرف بود ، چون مراجعت كرد داود بن مسلم خدمتوى شرفياب شد ، حسن بن زيد بر وى خشم كرد كه : چرا جعفر را مدح كردى ؟ عرضكرد : فدايت شوم ! چون صله وافره به من داد او را ستودم به اين اشعار :وكنّا حديثاً قبل تأمير جَعْفرٍوكانَ المُنى فى جَعفرٍ أَنْ يُؤمّراحَوَى المِنبَرينِ الطّاهِرَيْن كِلاهُماإذا ما خَطا عَن منبرٍ أَمَّ مِنْبَرا

كَأَنَّ بَنى حَوّاءَ صَفُّوا أَمَامَهُفَخُيِّرَ فى اَنسْابِهِ فَتَخَيَّراحاصل معنى آنكه ، ما آرزوى حكومت و امارت جعفر بن سليمان را پيش از آنكه اميرما شود داشتيم پس او را دو بزرگوارى و دو منبر است : اگر يكى از او سلب شود قصدديگرى كند ، و شايد مراد از دو منبر اشاره به حكومت مكه و مدينه بوده باشد ، پسفرزندان حوّاء در برابرش ايستاده اند و از انساب او را اختيار كرده اند و خلاصه نمودند .