روح و ریحان

محمد باقر واعظ طهرانی کجوری مازندرانی؛ مصحح: صادق حسینی اشکوری

جلد 2 -صفحه : 428/ 120
نمايش فراداده

مجتبى و زكى .

و تولدش بعد از دو سال يا سه سال از هجرت در مدينه طيّبه در شب نيمه رمضان بود ،و از سنّ مباركش چهل و هفت سال گذشت ، هفت سال با جدّ والا تبارش بود و سى و هفتسال با پدر بزرگوارش ، و ده سال ديگر زيست فرمودند و بعضى از آن ده سال را خلافتكرد به نحوى كه در كتب فضايل و مناقب ايشان مكتوب و مضبوط است .

و در روز بيست و هشتم ماه صفر به روايت مشهور شهيد شد از زهرى كه جعدهبنتاشعث زوجه اش به وى خورانيد و داغ بر دل برادران و فرزندان و دوستان خود گذاشتو دنيا را براى اهلش گذارد و به أعلى درجه علّيين خراميد .

و نجاشى شاعر در شعر خود خطاب به جعده ملعونه كرده و عجب گفته است :جُعدة بكِّيهِ وَلا تَسْأمىبَعدالبُكاءِ المعولِ الثاكِلِلَمْ يسبلِ الشعرعلى مثلِهِفى الأرضِ من حافٍ وَلا ناعِلِ

و مدفنش در بقيع غرقد در جوار مادرش صديقه طاهره عليه السلام است .

در نياحه محمّد بن حنفيه به كنار قبر حضرت امام حسن عليه السلام

و به روايت على بن حسين مسعودى كه از علماء اماميّه است در« مروج الذهب »فرمود : محمّد بن الحنفيه به كنار قبر حضرت امام حسن عليه السلام ايستاد و اين كلمات فصيحهمفجعه را خواند :