روح و ریحان

محمد باقر واعظ طهرانی کجوری مازندرانی؛ مصحح: صادق حسینی اشکوری

جلد 2 -صفحه : 428/ 148
نمايش فراداده

روايت« اصول كافى »خدا نخواست و مرحوم مجلسى فرمود :والمعتمد عندى[انه]لميتيسّر[لهم]هذا الأمر.

در اسيرى اهل بيت اطهار و بزرگى اين مصيبت عظمى

نهم :در باب جهاد علماء اعلام ذكر فرموده اند : اگر مسلمين زنهاى كفار را اسير كردندو استرقاق نمودند ، اعزّه ايشان را از بنات ملوك و سلاطين در بازارها على رؤوس الاشهادنياورند و نفروشند ، و در مجامع ناس و مجالس عامّه مكشَّفات الوجوه نگاه ندارند .

و آن چه حضرت اميرمؤمنان عليه السلام در حقّ شهر بانويه كرد در كتب فريقين مذكور استو مشهور، و كدام مصيبت بالاتر است از اينكه آل رسول ( صلوات اللّه عليهم ) را درشهرها بگردانند و مردمان به تماشاى ايشان آيند و بخواهند ايشان را ببينند ؟ !

و جناب زينب خاتون عليه السلام به يزيد عنيد فرمود :« أمِنَ العَدْلِ يَابنِ الطُّلَقاء تخديرُكَ حَرائِرَكَوَإماءَك ، وَسَوقُكَ بَناتَ رَسُولِ اللّه صلي الله عليه و آله قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ ، وَأبْدَيْتَ وُجوهَهُنَّ ، تَحدو بِهِنَّ الأعداءمِنْ بَلَدٍ إلى بَلَدٍ ، ويَتَشرَّفُهُنَّ أهلَ المَناهِل والمناقِل ، وَيَتَصَفّحُ وُجوهَهُنَّ القَريبُ وَالبَعيدُ ، وَالدَّنىُّوَالشَّريفُ ، وَلَيسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجالِهِنَّ وَلىٌّ ، وَلا من حماتِهِنَّ حَمىّ »إلى آخر ما قالت.همانا براى سوزش قلب شيعى اين فقرات موجعه كفايت است كه از لسان حق و بيانصدق وليده از مشكاة نبوت جارى گرديد ، و از حرقه قلب در آن محضر عام راضى شد كهصداى خود را بلند نمايد ، و مقام بلند برادرِ با جانْ برابرش را بر حاضرين بفهماند .

و اين بنده را اعتقاد آن است : چنانكه در شهادت جناب سيد الشهداء عليه السلام نبى اكرم صلي الله عليه و آلهفرمود :« يا ولَدى! اُخرُجْ إلى العراقِ ، إنَّ اللّه َ شاءَ أن يَرى شَيبَكَ مُخَضَّباً بِدَمِكَ ».