رسد ، چون پشت كرد قفايش مطعون شود ، و مردم را بر دوش خود بار مكن ، و توسزاوارى از آنكه مردم را بر دوش خود بار نمائى اگر اصلاح شود بين شكاف دو كتف تو » .
اين فقره اخيره استعاذه است به اينكه حقوق و ديون مردم را بر كتف خودت بار مكن كهمتحمّل نمى توانى شوى چنانكه فرمودند به عنوان بصرى در باب فتوى :« ولا تَجْعَل رَقَبَتَكَجِسراً لِلناسِ ».و اين حديث را به فارسى ترجمه كردم براى فهم عوام كه بدانند تكليف علم و عملخودشان را .
چهارم :ابى الجارود است .
و هم چنين در كتاب« اصول كافى »از همين باب مروى است از ابى الجارود كهخدمت حضرت اباجعفر امام محمّد باقر عليه السلام شرفياب شد و عرض كرد : معرفت و موالاتو دوستى مرا نسبت به خودتان مى دانيد فرمود : « بلى چنين است » .
عرض كرد : من مردى عاجزم و نمى توانم زياد خدمت شما بيايم ، به واسطه پيرى قوتراه رفتن ندارم تا همه وقت حاضر باشم .
فرمود : « حاجت خود را بخواه » .
عرض كرد : خبر ده مرا از دين خودت كه دين خدا و دين اهل بيت تو است و من بر آنباشم .
پس فرمود : « مسأله بزرگى سؤال كردى » ، و اين كلمات شريفه را براى وى بيان كرد ازبراى اختصارش كه مفيد است بعينها مى نويسم :« وَاللّه ! لاَءُعْطِيَنَّكَ دينى وَدينَ آبائى الذين