روح و ریحان

محمد باقر واعظ طهرانی کجوری مازندرانی؛ مصحح: صادق حسینی اشکوری

جلد 2 -صفحه : 428/ 27
نمايش فراداده

تَدينُ اللّه عزَّوجلّ بها : شَهادَةُ اَن لا اِله اِلاّ اللّه واَنَّ محمّداً رسُولُ اللّه والاقرارُ بما جاءَ بِه مِن عِنداللّه ِوَالولايةُ لِوَليِّنا وَالبَراءَةُ مِن عَدُوِّنا وَالتَسليمُ لاَِمرِنا وَانْتِظارُ قائِمِنا والاِجْتِهادُ والوَرَعُ ».

ترجمه اين فقرات آن است : « قسم به خدا ! هر آينه عطا مى نمايم به تو دين خودم راو دين پدران خودم را كه بدان متدين شوى ، و آن دين شهادت به وحدانيّت حق و به رسالترسول صلي الله عليه و آله و اقرار به آنچه آن بزرگوار آورده است از جانب خدا ، و تولاّى اوليا و تبرّاىاعدا و تسليم به امر ما ائمه هدى قدس سرهما و منتظر بودن ظهور قائم ما و اجتهاد در عبادتو احتراز از معصيت كردن است » .

پس آن بزرگوار قسم خورد : « واللّه ! اين دين است كه به تو گفتم » .

در شرح عرض دين يوسف است

پنجمكسى كه دين خود را عرضه داشت بر امام زمان و مطبوع شد يوسف است ، كه در« رجال »كشى ، و« رجال »مرحوم ميرزا محمد على استر آبادى در باب حرف ياء يوسفنام از اصحاب حضرت صادق عليه السلام بدون ذكر والدش و قبيله اش شده .

منقول است كه گفت : خدمت حضرت صادق عليه السلام مشرف شدم و عرض كردم :اَصِفُ لكدينى الَذى ادَيُن اللّه َ بِهِ فَاِن اَكُن عَلى حقٍّ فَثَبِّتْنى وَاِن اَكُن عَلى غَيرِالحَقِّ فَرُدَّنى اِلىَ الحَقِّ .

فَقال : « هات ».

يعنى : عرض كردم : مى خواهم دين خودم را وصف كنم از براى شما ، اگر حق است مرابر آن ثابت بداريد و اگر بر باطل است مرا رد كن به سوى حق ، ـ و مراد از كلمه« اَدِيْن اللّه »