المبادى است ، و آنچه به اراده عباد صادر مى شود فعل عبادات است ، پس جبر نيست كهعباد در افعال خود مجبور باشند و هيچ نحو اختيارى با ايشان نباشد ، و تفويض نيست كهجميع با ايشان باشد و حضرت حق سبحانه و تعالى را در افعال عباد فعلى نباشد ، بلكهمبدأ اسباب با خداى تعالى است و آنچه از اراده عباد به فعل آيد فعل ايشان است .
پس اين است واسطه و امر بين امرين ، چنانچه نهال تاك را به قدرت كامله از دل خاكنشو و نما نموده و ثمر داد ، كه به عنوان حلال عباد منتفع شوند ، و قوّه فعليّه امور خير به آنبالذّات و شر بالعرض كرامت فرمود ، و سبب مبادى بعيده او گشت .
پس اگر عباد در اسباب اخيره كه به اراده ايشان متعلّق است منشأ انتزاع و اخراج خمراز او شوند و به اراده خود به شرب آن مشغول گردند در اين امر بلاشك مجبور نيستندچنانچه در كلام الهى ـ عزّ سلطانه ـ اين معنى عزّ صدور يافته كه «مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَاْللّه ِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَفْسِكَ ».و در كتاب« ايقاظات »به جهت تأييد اين حمل ، كلام امام المحققين نصيرالملّةوالدين محمّد بن الحسن الطّوسى ـ قدّس اللّه نَفسه القدسىّ ـ را نقل فرموده كه او نيز به اينعنوان بيان نموده معنى اين حديث را ، و غريق بحر رحمتِ سحابِ سبحان ، ملاّ عبدالرّزاقلاهيجانى ، از رشحات فيض بحر تحقيق مبدأ فياض فايض شده به اين معنى نيز در« گوهرمراد »كه از مصنّفات اوست سر رشته حل و عقد نظم جبر كسر و تفويض امر خالق خيرو شر اين مطلب را به اين دستور در مسلك تحرير منتظم ساخته ، و مؤيّد اين معنى كلام امامالمتقين عليه السلام را نقل نموده است .
ليكن چون از فقره حديث مسطور معلوم نمى شود كه در قضا و قدر وارد باشد اينحديث ، احتمال دارد كه در باب امر و نهى الهى و شريف مصطفوى صلي الله عليه و آله و ساير انبياء قدس سرهماشرف صدور يافته باشد ، و كلام حمران كه در اين كتاب مرقوم گشته ايضاً دلالت بر آن