طاهر بن يحيى، كه سادات بنى كاس و بنى احمد و بنى فليسيّه از صلب او باشند.
عباس بن يحيى، كه پدر ابراهيم و محمد بود كه در سنه سيصد و بيست و سه ازليالى جمعات شبى با هم به زيارت مشهد اميرالمؤمنين على عليه السلام بيرون آمدند و هر دورا قرامطه اسير گرفتند و به مجربردند محمد پس از چندى خلاصى يافت ولى ازابراهيم خبرى نشد.
و حسين بن يحيى كه نقباى بصره اولاد او باشند.
على بن يحيى كه به لقب كيسلله مشهور استذريّه بسيار از وى به روى زمينماند و اولادش چند بطن و چندى فخذشدند به تعداد بعضى از معارف بطونو افخاز وى اكتفا شود از آن جمله است؛ بنوالهيجا و بنوالشوكية و بنوالمطروفو بنوعدنان و بنوالفتوح و بنوالسدره و بنوحميد.
و ديگر از پسران يحيى، عمر بن يحيى استمشايخ فن انساب گويند: هو اكثراخوته عقباً، يعنى او از شش برادر ديگر در عقب و نسل فزون تر است.
از سه پسر اولاد و احفاد او نهاديكى يحيى بن عمر بود كه از ائمّه زيديه است درسال دويست و پنجاه هجرى بر مستعين عباسى خروج كرد؛ در كتب مقاتل و مغازىمسطور است كه يحيى بن عمر بن يحيى به واسطه ضيق معاش و كثرت ديون به سامرّهرفت و وصيف ترك را گفت: از بيت المال چيزى به من ده كه از تنگى معيشتو فزونى ديون خلاص شوم.
وصيف او را دشنام داده يحيى خشمناك از نزد او بيرون آمد و به كوفه رفت و مردماعراب را به خود دعوت نموده انبوهى بر وى گرد آمدند پس بيت المال كوفه راشكست و دو هزار دينار و هفتاد هزار درهم كه موجود بود برگرفت و به لشكرقسمت كرد؛ و از شيعه زيديه بسيارى در ظلّ رعايت وى مجتمع شدند كار او چنان