شناختنامه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و شهر ری نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
قوّت گرفت كه عمّال خليفه را از كوفه بيرون كرد و مردم محبوس را از بند خلاصنموده صاحب بريد چاپارى به بغداد فرستاد.محمد بن عبداللّه بن ظاهر ذواليمينين كه والى عراق بود از خروج يحيى خبر داد،محمد، عبدالرحمن الخطّاب را كه به لقب وجه الفلس مشهور بود، به جنگ يحيىفرستاد، در بيرون كوفه تلاقى فريقين اتفاق افتاد و جنگى عظيم در پيوست و يحيىمظفر و وجه الفلس منهزم شد.حاكم عراق حسين بن اسماعيل بن حسين بن مصعب را به دفع يحيى مأمور كرد.مستعين خليفه نيز فوجى از شجعان پايه شرير به مدد آن گروه روانه داشت.چون آن دو لشكر با هم پيوسته شدند كوفه را از اطراف محاصره كردند يحيىبيرون آمد و بر لشكر دشمن شبيخون برددر اثناى جنگ تيرى بر مقتل او رسيدو درگذشت و حسين سر او را به بغداد فرستاد و از بغداد به سامرّه بردند.مستعين فرمان داد تا آن سر را در جسر بغداد بياويزند چون مثال خليفه را امتثالخواستند شيعه بغداد هجوم كرده مانع شدند پس سر يحيى در صندوقى نهاده درخزانه سلاح نگاه داشتندگويند مردم بغداد بسى مايل يحيى بودند با آن كه هيچوقتدولت خواهى طالبين از آن قوم معهود نبود.شعراى عهد در مرثيه او قصايد بسيار پرداختندابوالفرج اصفهانى گويد: ازآل ابى طالب كه در دولت بنى عبّاس شهادت يافتند در حق هيچ يك به قدر يحيى مراثىگفته نيامد.قاضى احمد تتوى درتاريخ الفىآورده كه در همين سال كه يحيى در عراقسعادت شهادت يافت، در طبرستان حسن بن زيد محمد بن اسماعيل بن حسن بنزيد بن الحسن السبط كه او را داعى اكبر و داعى الى الحق گويند خروج كرد.