عروس قاسم پا در حنايمپدر كرده عروسى از برايمعروسيم فتاده در قيامتبگرييد اى عزيزان از برايمكردند عروسى مندر كربلا عزيزاناهل حرم نمودنددر خيمه گاه افغانمن دختر حسينمكو نور هر دو عينمباب شهيد دادهدستم به دست قاسمگفتا امانتت رابستان ز من تو اى جانمن دختر حسينمكو نور هر دو عينمزينب مرا بياراستقاسم چه گشت دامادحوران نموده فريادقاسم مباركت بادمن دختر حسينمكو نور هر دو عينمجبرئيل در هوا گفتبا ساكنان جنتدر كربلا عروسى استقاسم شده است دامادمن دختر حسينمكو نور هر دو عينماى شافع قيامتدر كربلا نظر كندارد حسين عروسىزينب به ناله فريادمن دختر حسينمكو نور هر دو عينميا فاطمه خبر شودر كربلا عروسى استبرگو على بياردخلعت براى دامادمن دختر حسينمكو نور هر دو عينمعروس قاسم پا در حنايم