حسن افطس بن علىّ بن علىّ بن الحسين بن على بن ابى طالب قدس سرهما
چون پدرش على به رحمت ايزدى پيوست مادر حسن كه كنيزكى سنديّهبود، به وى حمل داشت، پس از تولّد چون به حدّ بلوغ رسيد در نزدمحمد بن عبداللّه بن حسن مثنّى بن حسن مجتبى كه معروف به نفس زكيّهو امام ششم زيديّه است و او را مهدى مدعود دانند؛ به سر مى بُرد و دروقت خروج محمد بر منصور، حسن، رايت محمّد را در دست داشت وى رابه جهت طول قامت، رُمح آل ابى طالب مى گفتندچون محمّد به قتل آمد، حسناز خوف بنى عباس مخفى شد.وقتى كه امام به حق ناطق جعفر بن محمد الصادق عليه السلام به عراق آمدند، روزى بهمنصور فرمودند: آيا مايل هستى خدمتى به رسول خدا كنى؟ منصور عرض كرد بلى.حضرت فرمودند: از جرم حسن بن على درگذرمنصور به فرمايش آن حضرتحسن را عفو كرد و اين حديث و حديثى كه از حضرت صادق عليه السلام نقل خواهد شدبرهانى قاطع بر صحّت نسب حسن است.و بعضى از نسّابين مثل ابوجعفر محمّد سيّد حسنى نسّابه؛ صاحبكتاب مبسوطو ابن طباطبائى نسّابه؛ كه طعن در نسب و سيادت وى زده اند بى جاست.و بيشتر از نسّابين از عامه و خاصّه تصحيح نسب او را كرده اند؛ چنان كه شيخشرف نسّابه در كتاب موسوم بهانتصار بنى فاطمة الاشرارافطس را از اشرار بنى فاطمهشمرده و در حقيقت، حالتش خالى از شرارت هم نبوده؛ چنان كه نسبت به حضرتصادق عليه السلام مكرّر سوء ادب كرد.روايت است وقتى حضرت صادق عليه السلام را مرضى عارض شد به امام موسىكاظم عليه السلام فرمودند: هفتاد دينار به افطس بده و فلان مبلغ و فلان را به سايربنى فاطمه برسانسالمه كنيز آن حضرت عرض كرد: يابن رسول اللّه هفتاد ديناربه افطس مى دهى و حال آن كه با شفره خيال قتل شما را داشت؟! حضرت فرمودند: