نقل شده اميرمومنان علي ع سواربراسب دركنارخانه اي ،توقف كردوپياده شد،وافسار اسب رابه شخصي دادكه آن رانگهدارد،وواردآن خانه شدوپس ازملاقات و ديدارباصاحب خانه ،ازخانه بيرون آمد،وديدآن شخص افساراسب رابيرون آورده وباخودبرده است .
بعداامام ع آن افساررادردست كسي يافت ،معلوم شدكه اوآن رابه دودرهم فروخته است ،فرمودمن ميخواستم دودرهم به اوبدهم ، ولي اورزق حلال رانخواست ،وازراه حرام ،كسب روزي نمود/**114*بگو ان شاءالله *توكل -بر-خدا
نتيجه -غرور
استمداد-از-خدا/شخصي دركوفه ازخانه بيرون آمد،ومقداري پول برداشته بودكه به محله كناسه كوفه برودتا الاغ ي خريداري كند .
مردي به اورسيدوگفت كجاميخواهي بروي ؟اوگفت به محله كناسه ميروم تا الاغ ي خريداري كنم .
مردگفت بگوانشاءالله اگرخدابخواهد .
اوگفت پول درجيب دارم و الاغ نيزدرآن محله ،بسياراست ،بنابراين همه اسباب كار فراهم است ونيازي به انشاءالله نيست .
اورفت ،اتفاقادزدجيب بري بااو ملاقات كرد،پولش رادزديد .
اووقتي به كناسه رسيد،دست به جيب كرد، دريافت كه پولش رادزديده اند،مايوسانه برگشت ،شخصي به اوگفت ازكجا ميائي ؟گفت من الكناسه انشاءالله وسرقت دراهمي انشاءالله .
ازمحله كناسه ميايم ،بخواست خدا،وپولهايم دزديده شد،اگرخدابخواهد
/تفسيرروح البيان برسوئي ج 5ص 235 .