بيست وپنج نفراز بزرگان فريش ازجمله وليدبن مغيره كه بزرگ آنهابود،ابوجهل ،ابي ،اميه ، عتبه وشيبه نزدابوطالب آمده گفتند:تورئيس وبزرگ ماهستي ،نزدتو آمده ايم كه ميان ماوپسربرادرت حضرت محمدصلي الله عليه وآله وسلم قضاوت كني زيرااوخردمندان مارابي عقل مي خواندوبه خدايان مادشنام مي دهداكنون ما يك پيشنهادبااوداريم .
حضرت ابوطالب براي اينكه پاسخ آنهاراداده باشد پيامبراكرم صلي الله عليه وآله وسلم رادعوت نمودعرض كرد:اي پسربرادر اينان قوم وهمشهري تومي باشندازشماخواهشي دارند .
آن حضرت فرمود:چه مي خواهند؟سران قريش گفتند:خواسته مااين است كه توكاري باماوخدايان ما نداشته باشي ،ماهم كاري باتووخدايت نداريم .
پيامبراكرم صلي الله عليه و آله وسلم كه مي دانست آنهاافرادي جاه طلبندفرمود:شمايك سخن بگوئيدتا بواسطه آن اختيارداروپيروزبرعرب وعجم گرديد .
ابوجهل كه ازاين پيشنهاد بسيارخوشحال شده بودلي نمي دانست كه آن سخن چيست گفت :خداپدرت راخير دهدماده سخن دراين راه مي گوئيم .
آن حضرت فرمود:بگوئيد:لااله الاالله ، خدائي جزخداي يكتانيست .
آنان وقتي كه اين جمله راشنيدندچون آن رابرخلاف عقائدواهداف مادي ورفتارزشت واستثماري خودمي ديدندسخت نگران شده گفتند: آيااوچندين خداي مارامنحصربه يك خداكرده اين بسيارشگفت انگيزاست ،و باناراحتي ازجابلندشده رفتند،پيامبرگرامي اسلام صلي الله عليه وآله و سلهم نيزبدون اينكه رفتاروگفتارآنهاكوچكترين اثري دروي بگذاردباكمال صراحت وقاطعيت به حضرت ابوطالب فرمود:اي عموبه خداقسم اگربوسيله آنان ياديگران خورشيددردست راست وماه دردست چپم قرارگيردمن ازاين سخن دعوتبه اسلام ويكتاپرستي دست برنمي دارم تااينكه آن راپياده كنم يادراين راه شهيدگردم .
ابوطالب نيزعرض كرد:توكارخودراانجام بده كه به خداقسم من نيزازياري تودست برنخواهم داشت .
/تفسيرمجمع البيان ،ج 7و8،صفحه 465 .