عبد الله بن ارقم درزمان عثمان خزانه داربيت المال بود،روزي عبدالله بن خالد باجمعي كه ازدوستان قديمي عصمان بودند،ازمكه آمده وبروي واردشدندعثمان حواله سيصدهزاردرهم براي عبدالله ويكصدهزاردرهم براي هريك ازهمراهانش نوشت كه بروندازعبدالله ارقم دريافت دارند .عبدالله وقتي حواله هاراديد وآنهارازيادوناحق دانست ازپرداخت آنهاخودداري نمودآنان مطلب رابه اطلاع ثمان رسانيدند،عثمان كه ازامتناع خزانه دارسخت ناراحت شده بودبه عبد الله بن ارقم گفت :توخزانه دارماهستي چراازانجام فرمان خودداري نمودي ؟ عبدالله گفت :من خزانه دارمسلمين مي باشم وخزانه دارتوغلام تومي باشدوچون ديدخليفه قدرت داردونمي گذارداووظيفه اش راخوب انجام دهدگفت :به خدا قسم من ديگرتصدي بيت المال راازطرف تونخواهم پذيرفت وكليدهاي بيت المال راآورده درانظارعمومي برمنبرپيامبراكرم صلي الله عليه وآله وسلم آويزان نمودوبنابه نقلي آنهارانزدعثمان ريخت ورفت عثمان هم كه ازاستعفاي او خوشحال شده بودكليدهارادراختيارغلامش گذاشت كه ديگرحواله هارردنشود .و بدنبال آن عثمان سيصدهزاردرهم براي عبدالله فرستادولي عبدالله آنهاراقبول نكرده گفت :من احتياجي به اينهاندارم ومن استعفاءندادم كه عثمان به من پاداش دهد ./سفينه البحار،ج 2،ص 124 .