حاضر جوابی

نسخه متنی -صفحه : 66/ 26
نمايش فراداده

پاسخ رستم

بعدازآنكه عبدالله خان ازبك به خواسان تاخت ،روزي درسيستان عبورش برسر قبررستم افتادوبطورشماتت اين شعرراخواند .

سرازخاك برداروايران ببين

به كام دليران توران ببين

وگفت ندانم اگررستم قادربرگفتن بود،چه مي گفت:يكي ازوزراي اوكه ايراني نژادبودگفت:اگرهرآينه خشم نگيري خواهم گفت: گفت:بگو؟گفت:اگرقادربه گفتن بود،مي گفت:

چوبيشه تهي ماندازنره شير

شغالي به بيشه درآيددلير