خواجه اي به ديداردوستي رفت .
خدمتكارراهمراه خودش بردتاكفشهاي اورا برداروازآن مواظبت كندميزبان براي آنهاخربزه اي شيرين وآبداروشاداب آورد .
مهمان حديثي ازامام صادق ع درخواص خربزه خواندكه اين ميوه بدن را فربه ميكندوسنگ كليه هاراآب ميكندو ..
كم كم خربزه راخوردتاتمام خربزه راتمام كرد .
بعدحديث ديگري ازآن حضرت روايت كردكه نيش كشيدن پوست آن دندانهاراجلاميدهدوبرروشني چشم يمافزايدوپوستهارابه دندان كشيدن گرفت .
خدمتكاركه تاآنموقع اميدواربود .
ازخربزه ياحداقل پوست آن بهره اي ببرد خشمگين شدوكفشهارانزدآقانهاده وگفت كفشهاراهم امام جعفرصادق ع فرمود تاخودت نگهداري .
امثال وحكم جلدسوم