شخصي كه خيال مسافرت داشت پيش يك قاطرچي رفت تاازاوقاطري كرايه كندقاطرچي پرسيدچقدراسباب داري ؟مسافرگفت يك صندوق كوچك والسلام .
قاطرچي گفت:ديگرچيزي نداري ؟ مسافرگفت:يكدست رختخواب والسلام ،قاطرچي گفت:خوب ديگرچه داري ؟مسافر گفت:يك كيسه گوني خوردوريزوچهارتاقاليچه والسلام ،قاطرچي گفت:خوب ديگرهمين ،مسافرگفت:مادربچه هاهم هست كه باهم سواروپياده ميشويم والسلام ،قاطرچي هم پشت گوشش راخواراندوگفت ماهم قاطركرايه اي نداريم والسلام