حرف حق

نسخه متنی -صفحه : 11/ 2
نمايش فراداده

ذ لت حيله گري

وقتي براابوالصقراسماعيل بن بلبل ،وزيرمعتمد،داخل شد .

وزيرگفت:ياابوالعيناء!سبب تاخيرچيست كه ديري است ماراملاقات توميسر نمي شود .

گفت: الاغ مرادزديدندولذاازدرك ديدارشمامحروم شدم .

وزيرگفت: الاغ ت راچگونه دزديدند؟گفت:من همراه دزدنبودم تاازچگونگي سرقت حمارتو راخبردهم .

گفت:پس ازآن مي بايستي برمركبي ديگرمي نشستي تازيارت مارا ترك ننمايي .

ابوالعيناءگفت:بي چيزي مانع راآن شدكه الاغ ي ديگربخرم .

وزير گفت:مي توانيستي بامكروحيله الاغ كسي رابستاني وبه ديدارمابيايي .

ابوالعيناگفت:مكاري وحيله گري همراه باذلت است ومن اين ذلت رانمي پذيرم .

وزيرگفت:مي خواستي الاغ ي به عاريت بگيري وبه ديدارمابيايي .

ابوالعيناء گفت:عاريت گرفتن چيزي ملازم بامنت كشيدن است ومن زيربارمنت كسي نتوانم رفت .