گويند .
دوكس راكه زمان بسياردرصحبت يكديگر گذرانيده واسباب محبت ميان ايشان استحكام تمام يافته بود،مشاهده نمود .
از حال ايشان پرسيد،گفتند:باهمديگردوستيم .
گفت:راست بگوييد!اگردوستيد، چرايكي توانگروديگري درويش است ؟