حکمت

نسخه متنی -صفحه : 28/ 5
نمايش فراداده

زاهد حقيقي

مي گويندمردي خراساني براثرخواندن كتاب "مجموعه ورام ،كه كتابي است دراخلاق وتقواوغيره ،به زهدروي آورد،اماحقيقت زهدرادرنيافته بود .

لذاشروع كردبه بذل وبخشش اموال خوددرراه خداتاآنجاكه هرچه داشت از دست دادوخودبي نواوتهيدست شد .

اوتصميم گرفت نويسنده كتاب راكه چنين تاثيري بروي نهاده بودديداركند،به اين منظورازخراسان به نجف اشرف رفت و درآنجاسراغخانه اين عالم بزرگوارراگرفت .

خانه اش رابه اونشان دادند .

آن مردباخانه اي شبيه كاخ مواجه شد .

پنداشت كه مردم درمعرفي آن عالم به اواشتباه كرده اندامابراي آن كه مطمئن شوددرخانه رازدصاحب منزل بيرون آمد،آن مرد بعدازسلام پرسيد .

شماهمان نويسنده كتاب مجموعه ورام هستيد؟گفت آري .

مرد گفت:به زيارت شماآمده ام .

آن دانشمندگفت:بفرماييدواورابه درون خانه راهنمايي كرد .

هنگامي كه آن خراساني واردخانه شدبااتاق پذيرايي خيره كننده اي روبه روشدوچون غذابرايش آوردند،سفره اي رنگين وپرازغذاهاي خوشمزه مشاهده كرد .

خراساني كه ازاين وضع متحيروسرگشته شده بودگفت:ببخشيد،من كتاب شما راخواندم وآنچنان درمن تاثيرگذاشت كه فقيروتهيدست شدم وازخراسان آمدم تازهدوپارسايي شماراببينم .

امااكنون مي بينم كه منزلتان مانندمنزل بزرگان است ولباستان چون لباس اشراف وخوراكتان مانندخوراك ثروتمندان .

آياشمابا آن كتاب خودتان رامي فريبيدوبه مردم دروغمي گوييد؟آن عالم گفت:خير .

من هميشه باخودم صادق هستم .

مردگفت:آيابه آنچه دركتاب خودگفته ايدايمان داريد؟آن عالم گفت:البته .

به تمام مطالب كتابم ايمان دارم .

مردگفت:پس اين چه وضعي است كه داريد؟آن عالم گفت:بسيارخوب ،آياحاضري هم اكنون هر چه داريم ازخانه زيباولباسهاخيره كننده وغداهاي لذيذرهاكنيم وبراي ارشاد مردم وتبليغدين به صحراومزارع وروستاهابرويم ؟آن خراساني پذيرفت وهردو نجف اشرف راترك گفتند:حدودصدكيلومتركه ازنجف دورشدندآن مردمتوجه شد كه تسبيح خودرادرخانه آن دانشمنددرنجف فراموش كرده است .

لذاازوي خواست بازگردندتاتسبيحش رابردارد .

اماآن عالم بزرگواربه اوگفت:من خانه و خانواده واموال ودوستاني كه داشتم همه رادريك لحظه رهاكردم وخواهان بازگشت نشدم اماتوتسبيحت رافراموش كردي وحالامي خواهي ماراصدكيلومترراه باز گرداني .

آيااين همان زهدي است كه مي گويي ؟من توانستم دريك لحظه خودرااز هرآنچه داشتم رهاكنم واين به خاطرآن است كه چيزي مالك من نيست بلكه من مالك اموال خودهستم .

غلام همت آنم كه زيرچرخ كبود

زهرچه رنگ تعلق پذيرد آزاداست

بدين گونه آن دانشمندبه اين خراساني درس فراموش نشدني درباره زهد داد .