حکمت

نسخه متنی -صفحه : 28/ 10
نمايش فراداده

قناعت ابوحازم مکي

ابوحازم مكي به قصابي گذركردكه گوشت فربه داشت .

قصاب گفت:ازاين گوشت بستان !گفت:سيم ندارم .

گفت:ترازمان دهم .

گفت:من خويشتن رازمان دهم نيكوترازآنكه تومرازمان دهي ومن خودراآراسته گردانم .

قصاب گفت:لاجرم استخوانهاي پهلوت پديدآمده است .

گفت:كرمهاي گورراهم اين بس بود .