روزي سه نفر همسفر كه اولي كرد بود و دومي فارس و سومي ترك ، به شهري رسيدند .
هر سه نفر زبان همديگر را نمي فهميدند ، قرار بود ناهار بخورند .
اولي به كردي گفت من نان و تري اخوم دومي نيز به فارسي گفت من نان و انگور ميخورم و سومي هم به تركي گفت من اوزوم چورك يييرم ولي ولي اولي نفهميد كه دومي همان نان و انگور را ميخواهد و دومي هم نفهميد كه سومي مايل به خوردن نان و انگور است .
در نتيجه كارشان به نزاع و مجادله و زد و خورد رسيد .
چند نفر كه زبان هر سه را بلد بودند ، ميانجي شدند و به آنان فهماندند كه هر سه نفر يك حرف ميزنند .
/ تمثيل و مثل .