حماقت

نسخه متنی -صفحه : 151/ 55
نمايش فراداده

شاکي در دادگاه

قاضي محكمه گوشهايش خوب نمي شنيد،اتفاقامحاكمه دونفربعهده اومحول شدكه آنهاهم مثل خودش كربودند!مرداولي بعنوان شاكي روبقاضي كردوگفت:اين مرمبلغي بمن بدهكاراست ونمي دهد،ازشماتقاضادارم وادارش كنيدپول مرابدهد .

دومي فرياد زد .

آقاي قاضي اين مرددروغميگويد .

هرگزسگ من پايش راگازنگرفته !قاضي مدتي خاموش ماندوبعدروبه آن دونفركردوگفت:من مانعي نمي بينم كه شمادر شركني كه تشكيل داده ايد،بهمكاري خودادامه دهيد!