سگي به خاتمي كه درراه مي رفت حمله كرد واوراگازگرفت وقتي خانم رابه بيمارستان بردند،معلوم شداين سگ هاربوده و خانم كه ديرببيمارستان رسيده ،درمدت كوتاهي خواهدمرد ...
وقتي ازجريان خبردار شد،قلم وكاغذي خواست وباناراحتي شروع به نوشتن كرد ...
امااين نوشتن مدت زيادي طول كشيد .
يكي ازاوپرسيد .
يعني وصيت نامه شمااينقدرطول مي كشد؟با قيافه اي متعجب جواب داد .
وصيت ؟ ...
من دارم صورت اسامي كساني رامينويسم كه آنهاراگازبگيرم وهاركنم ؟