روزي وزيردربار بازديدبه تيمارستان مي روددراطاقي مردي موقروخوش پوش مي بيندبيمارازوزير مي پرسدكه جنابعالي كه هستيدمي گويدمن وزيردربارهستم بيمارسرخودرانزديك گوش وزيردربارمي آوردوآهسته مي گويدازاين حرفهااينجانزنيدچون من هم همين حرفهارازدم ،حالايكسال است كه نمي گذارندازاينجاخارج شوم .