سخن

نسخه متنی -صفحه : 74/ 73
نمايش فراداده

هم خواجه وهم خانه كعبه شماييد

اي قوم بحج رفته ،كجاييد؟!كجاييد؟!

معشوق همينجاست ،بياييد،بياييد .

معشوق توهمسايه ديواربه ديوار

درباديه سرگشته شمادرچه هواييد؟"گر صورت بي صورت معشوق ببينيد

هم خواجه وهم خانه وهم كعبه شماييد"ده بار ازآن راه بدان خانه برفتيد

يكبارازاين خانه برين بام برآييد"آن خانه لطيفست ،نشانهاش بگفتيد

ازخواجه آن خانه نشاني بنماييد"يك دسته گل كو؟ اگرآن باغبديديد

يك گوهرجان كو؟اگرازبحرخداييد"بااين همه آن رنج شماگنج شمابادافسوس كه برگنج شما،پرده شماييد .

مثنوي مولوي