"صدرالحكماء "پزشك معروف سالهاي قبل تعريف مي كرد .
"چهل سال قبل ،مريضي رابه مطب من آوردند .
بيماري اوبسيارسخت بود .
مرضهاي گوناگوني داشت .
قلب ومعده وكبدو كليه هايش همگي خراب وفاسدشده بودند .
من مي دانستم كه درمان فايده اي نداردو بيماري اوقابل علاج نمي باشدوهيچ دارويي مناسب حال اونيست .
به همين دليل به همراهان بيمارگفتم:"اورابه خانه برگردانيد .
زيرادردوي درمان ندارد .
" همراهان بيماراصراركردندوگفتند:"شمادوايده ،كاري نداشته باش كه خوب مي شوديانه .
"من گفتم:"بيهوده پولتان راهدرندهيد،زيرااودرمان شدني نيست ،مگراينكه خداوندلطفي فرمايدواورامعالجه نمايد .
"پرستاري كه همراه بيماربود،گفت:"توكه چيزي سرت نمي شود،چرامطب بازكرده اي ؟!"من گفتم:"شفابه دست خداونداست ومافقطوسيله هستيم .
"آنهااصراركردندومن كه ناراحت شده بودم ،گفتم:به اويونجه بدهيدبخورد،شايدحالش خوب شود!" چندروزگذشت .
يك روزديدم كه مقدارزيادي روغن وپنيروشروكره وگوسفند به مطب آوردند .
پرسيدم .
"اينهابراي چيست ؟"گفتند:"همان مريضي كه دردش بي درمان بود،چندروزبه اويونجه داديم ،حالش خوب شد!"من به راستي متحير شدم ازقدرت نمايي خداوندوبرايم ثابت شدكه شفادهنده حقيقي فقطخداونداست وبس .