پس )اى پيامبر!( همان گونه كه مأمور شده اى، استوار باش و )نيز( هر كس كه با تو، به سوى خدا آمده است، و سركشى نكنيد كه او به آنچه مى كنيد بيناست.
در روايات آمده است كه پيامبر فرمود: سوره ى هود مرا پير كرد. و گفته اند كه مراد حضرت اين آيه از سوره ى هود بوده است. (496) اگر چه فراز نخست اين آيه فاستقم كما امرت در سوره ى ديگرى (497) از قرآن مجيد نيز آمده، امّا آيه ى فوق به چنين خصوصيّتى معرو ف شده است. شايد سنگينى اين آيه، وجود فرازهاى ديگرى از تاريخ است كه در آيه بيان نشده و آن، استقامت ياران پيامبرصلى الله عليه وآله است كه همه ى آنها وفادار نبودند و پيامبرصلى الله عليه وآله از بى وفايى و ناپايدارى آنان در ناراحتى بود.
1- حال كه خداوند كيفر وپاداش همه را بدون كم و كاست مى دهد، پس استقامت كن. كلا ليوفّينّهم...فاستقم
2- نتيجه ى تاريخ انبيا، استقامت است. فاستقم
3- در استقامت و پايدارى، رهبر بايد پيشگام همه باشد. فاستقم )شرايط مكّه براى مسلمانان صدر اسلام، دشوار و نياز به استقامت بوده است(
4- پايدارى زمانى ارزش دارد كه در همه ى امور باشد. در عبادت، در ارشاد، تحمل ناگوارى ها و مانند آن. فاستقم
5 - عمل بايد بر طبق نص و فرمان الهى باشد، نه بر اساس قياس و استحسان و خيال و امثال آن. كما امرت
6- پايدارى رهبر بدون همراهى و پايدارى امّت بى نتيجه است.و من تاب معك
7- رجوع و بازگشت به خدا، بهاى سنگينى را مى طلبد و آن، استقامت وپايدارى در راه مستقيم و عدم بازگشت به مسير قبل از توبه است. و من تاب معك
8 - همه چيز بايد طبق فرمان باشد، نه زياده روى وطغيان. كما امرت... و لاتطغوا
9- رهبر و امّت بايد در راه مستقيم حركت كنند و از افراط و تفريط بپرهيزند. فاستقم ، و لاتطغوا
10- استقامت در دين، پاداش الهى را در پى دارد. فاستقم... انه بما تعملون بصير
496-تفسير نمونه.
497-شورى، 15