)نوح به قوم خود( گفت: آيا اگر ببينيد كه من بر دليل روشنى از طرف پروردگارم باشم و او از نزد خودش، رحمت )ويژه ى نبوّت( را به من داده باشد كه بر شما مخفى مانده است، )آيا باز هم سرپيچى مى كنيد؟( آيا شما را به پذيرش آن وادار كنيم، در حالى كه نسبت به آن كراهت داريد؟
اين آيه به دو ايراد مخالفان كه در آيه ى قبل مطرح شد پاسخ مى دهد:
الف: كفّار مى گفتند: تو انسانى مثل ما هستى. آيه پاسخ مى دهد: گرچه من در ظاهر مانند شما هستم، امّا مورد لطف و رحمت مخصوص پروردگار قرار گرفته ام و به من وحى مى شود.
ب: مخالفان مى گفتند: پيروان تو افرادى ساده لوح و كوته فكر هستند. آيه پاسخ مى دهد كه چنين نيست. گرچه آنها در ظاهر از شما ضعيف ترند، امّا با ديدن بيّنه و برهان ايمان آوردند، نه بى دليل.
انبيا در برابر مخالفان خود سعه ى صدر دارند، در مقابل آن همه سخنان ناروا و تهمت هاى نابجا، باز هم سخن از منطق و برهان و عاطفه مى زنند.
1- انبيا از مردم، با مردم و نسبت به مردم مهربان بوده اند. قال يا قوم
2- در شيوه ى تبليغ، از اهرم عاطفه استفاده كنيم. يا قوم
3- دعوت انبيا همراه با بيّنه و برهان بوده است. كنت على بيّنةٍ
4- مقام نبوّت، يك رحمت الهى است. رحمةً من عنده
5 - انبيا تمام كمالات خود را از خدا مى دانند. من ربّى، من عنده
6- كسى كه نتواند برهان، معنويّت و نبوّت را درك كند، كور است. فعمّيت عليكم
7- انسان در انتخاب دين و مذهب اختيار دارد. انلزمكموها
8 - تا انسان زمينه ى پذيرش حقّ را دارا نباشد، نمى تواند از نور وحى استفاده كند. انتم لها كارهون