ایران در بند

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

نسخه متنی -صفحه : 57/ 33
نمايش فراداده

ناوگان تجارى: 15 كشتى " با 1000 تن ظرفيت ثبت شده يابيشتر " باغل بر 150399 تن ظرفتى ثبت شده يا 219075 تن ظرفيت خالص ظرفيت كامل، شامل 11 كشتى بارى و 4 تانكر.

هواپيماى كشورى: 18 هواپيماى بزرگ ترابرى.

پايگاههاى هوايى: 148 پايگاه قابل استفاده، كه شش تاى آنها باند فرود بالغ بر 12000 فوت، 15 تا باندهاى فرود بين 8000 الى 11999 فوت، 49 تا باندهاى فرود بين 4000 الى 7999 فوت دارند و ، 4 پايگاه ديگر داراى باندهاى فرود دائم مى باشند و 82 پايگاه هوايى ديگر نيز در دست احداث است.

ارتباطات راه دور: سيستم پيشرفته ئ شبكه ئ رله ئ راديوئى با ظرفيت بالا،ENIL، ERIW NEPO، كابلها و ارتباطات مادون جوى كه مركز اصلى در تهران و مراكز ثانوى در اصفهان، مشهد و تبريز است 307500 تلفن " 3 " 1971 ميليون گيرنده و 18 ايستگاه تلويزيونى " ژانويه 1973 " ; ايستگاه زمينى ماهواره.

نيروهاى دفاعى نيروهاى انسانى نظامى: ذكور15 49 ساله، 7255000 نفر حدود، 5 % مناسب براى خدمت نظام، حدود 317000 نفر سالانه به سن مناسب براى ورود به خدمت نظام وظيفه " 21 سالگى " مى رسند.

پرسنل: 298300 نفر به شرح زير: نيروهاى زمينى 165000نفر نيروى دريايى، 13000 نفر شامل 300 نفر نيروى پياده ئ دريايى " نيروى هوايى 50000 نفر " 461 خلبان " ژاندارمرى، 70300 نفر " سرى " واحدهاى مهم زمينى: 5 لشگر " پياده و 3 زرهى " ، يك ستاد فرماندهى هوايى ارتش، 4 تيپ مستقل " تيپ پياد، 1 تيپ هوابرد پياد، 1 تيپ نيروهاى ويژه " " سرى " ناوها: يك ناوشكن حامل موشكهاى هدايت شونده 2 ناواسكورت حامل موشكهاى هدايت شوند، ، 1 قايق گشتى، 6 مين جمع كن، 4 قايق آبى خاكى، 21 ناو خدماتى، 2 قايق، 10 فروند هاوركرافت " سرى " .

هواپيما: 508 فروند شامل 320 فروند " 212 جت " در نيروى هوايى، 52 هواپيماى ملخى در ژاندارمرى، 117 فروند ملخى در نيروى زمينى و 19 هواپيماى ملخى درنيروى دريائى " سرى " .

تداركات: بخش كوچكى از مهمات سلاحهاى كوچك و مهمات 105 ميلى مترى را توليد مى كند، بخش اعظم تجهيزات آمريكائى است ; قسمتى از موشكهاى ضد تانك فرانسوى است، بخشى از موشكهاى زمين به هوا و ناوهاى دريايى انگليسى است، و هليكوپترهاى آن ايتاليائى است، از اسيل 1967 مقادير زيادى وسائط نقليه ئ زرهى، توپخانه " ازجمله توپهاى خودكششى ضد هوايى " و وسائط نقليه ترابرى از شوروى دريافت كرده است ; اخيراہ نيز توپهاى ضد هوايى و رادارهاى مربوطه رااز سوئيس و تانكهاى مورد نياز خويش را از انگلستان دريافت كرده است " سرى " .

بودجه نظامى: براى سال مالى كه در 20 مارس 1973 خاتمه مى يابد حدود 471/2 ميليون دلار در نظر گرفته شده كه حدود 20/3 % كل بودجه كشور را تشكيل مى دهد.

41 شماره سند 11 اوت 3791 02/5/2531 تاريخ:

گزارش جان واشبورن به ريچارد هالمز

سند شماره 41 سرى تاريخ: 11 اوت 3791 02/5/2531 جناب ريچارد هلمز سفير آمريكا تهران، ايران آقاى سفير عزيز: همان طور كه چند تن از همكاران ما كه هنوز فعال هستند در خاطر دارند، آنچه كه ما نامه هاى هوائى مى ناميم اين طور شروع شد: " " وزير محترم امورخارجه، واشنگتن دى، سى.

آقاى عزيز: افتخار داريم كه اين گزارش را تقديم كنم كه...

" " برخى از اين عاقله مردها به من گفتند كه چنين طرز نگارش به شخصى خاص " اگر چه بدانند كها بطور حتم هرگز گزارش را نخواهد خواند " در آنهااحساسى پرمعنا و حضورى ايجاد مى كرد، كه اينك ازبين رفته است.

به همين جهت بود كه فكر كردم نظرات خودم را درباره ايران به صورت نامه اير براى شما بنويسم هر چند كه تحويل داده شود يا نشود.

ميل و رغبت شما براى خواندن نامه به من كمك كرده است كه حتى درباه مضمون نامه، به طور موشكافانه ترى فكر كنم و نوشتن آن برايم رضايت بخش شود.

خواهش مى كنم با خيال راحت، با هر كسى كه ميل درآيد مفاد آن را در ميان بگذاريد.

بخاطر رابطه ئ نزديك و احترامى كه براى tdleFHEL LLIB قائلم، نسخه اى از نامه را به او داده ام.

من بايد اعلام كنم كه تعصب وجود دارد، به سهل انگارى اعتراف نمايم و چشم انداز خود را توصيف نمايم.

از سال 1959، كه براى گذراندن تابستان، باكى از دوستان ايرانى به اينجاآمده ام، علاقه خاص و عميقى نسبت به ايران پيدا كرم.

دوستان ايرانى همسال من تحصيلكرده ئ بريتانيا، اروپا و ايالات متحده بوده اند.

بنابراين اكثر آنها در سالهائى كه افكارشان شكل مى گرفته باانگاره هاى غربى رويارو بوده اند.

در نتيجه آنا، خصوصاہ استانداردهاى ليبرالى آمريكائى و اروپاى شمالى را براى هدايت زندگى فردى و اجتماعى خويش قبول و تحسين مى كردند.

خيلى از آنها كه اكثراہ نيز موفق هستند، اكنون نسبت به خود احساس خيانت و تنفر مى كنند و تعدادآنها كه اكثراہ نيز موفق هستند، اكنون نسبت به خود احساس خيانت و تنفر مى كنند و تعداد آنها همچنان كه استانداردهاى غربى را به خاطر پيشبرد كارشان كنار مى گذارند، زيادتر مى شوند.

من مطمئنم كه نظرات و مشكلات آنا ردمين بى تاعثير نبوده است.

به اين واقفم كهدرمورد بسيارى از روابطمان باايران بطور كامل يا جزئى بى اطلاعم، بويژه هنگام بحث با ديگران در سفارت درباره اين كه آيا منافع و تعهدات در روابط باايران به طور صحيحى سنجيده شده اند؟ اغلب بطور عجيبى جواب شنيده ام كه در حالى كه مخاطره قابل ملاحظه اى براى ايران وجود دارد، براى آمريكا كمكهاى فراوان و امكانات وسيعى براى كارهاى جاسوسى و اطلاعاتى فراهم كرده است.

به صورتى مبهم مى دانم كه ايران به ايالات متحده اجازه داده است كه از طريق ايران به استراق سمع الكترونيكى در مورد كشورهاى همسايه بپردازد و همچنين ارتباط كارى نزديكى بين ساواك و سيا " RFS " وجود دارد.

اين براى من كافى نيست كه درباره ميزان خطر براى ايران و ارزش واقعى فعاليتهاى مربوطه نتيجه گيرى كنم.

با كمبود بيشتر اطلاعات شك طبيعى و حرفه اى من نمود بيشترى مى يابد.

نقطه نظرات من دراين نامه درباره موضوعات مورد بحث براى يكدوره ده تا پانزده ساله است، چرا كه ميل دارم كه با به پايان رسيدن ان زمان در مقام ارشدى در اين سفارت قرار داشته باشم.

بنابراين بيشتر به نتايج بعدى عمليات و تصورات قطعى خودمان مى انديشم.

اين ديدگاه منتهى به اين مى شود كه سعى كنم روش حكومتى شاه را بفهمم تا در پرتو آن بتوانم حدس صائبى درباره اين كه احتمالاہ چه بر سر او و حكومتش خواهد آمد داشته باشم.

در بين بيشتر ايران شناسان اين اشتراك نظر وجود دارد كه اشه در سالهاى اوليه حكومتش سعى كرد مانند يك شاه قانونى رفتار كند و ايده الهاى دموكراتيك خود را كه گفته مى شود در YESOR EL كسب كرده، اجرا كند.

بر فرض صحت وسقم اين مطلب " بايد بگويم YESOR EL مكان غير محتملى براى كسب كردن عقايد دموكراتيك است " واضح است كه در اوائل دهه1950 مخصوصاہ بعد از جريان مصدق شاه تصميم قطعى گرفت كه در عين سلطنت، حكومت هم بكند.

چنين به نظر مى رسد كه روش انتخابى او براى به اجرا گذاشتن چنين حكومتى مبتنى بر خصيصه بدبينانه ئ سنتى ايران باشد كه امكان دارد به خاطر آمادگى ايرانيان و رهبرانشان به تغيير در جبهه گيرى از روى ميل و اراده در دوران مصدق، بطور اخص آن را پذيرفته باشد " به اين پذيرش در چند جاى كتاب " " ماموريت براى وطنم " " بطور تلويحى اشاره شده است.

" يك اظهار نظر استاندار در كتابهاى تاعليف شده درباره ايران صرفنظر از تاريخ تاعليف آنها جيمز مورير و سيرپرسى سايكس " SEKLYS YCREP RIS " در قرن نوزدهم، مورگان شوستر در سالهاى 1920 30، نورمن جاكوبز در 1950 و ماروين زونيس " SINOZ NIVRAM " در 1960 اين است كه تاريخ انقايا و خوارى مكر ملى در ايران سالم كه پس از يك دوران طولانى، تنها توسط صفويان گسسته گرديد، در شخصيت ايرانى، خصوصيات منفى بارزى برجاى نهاده است.

از آنجائى كه مى خواهم به تفصيل در اين باره بحث كنم، حال تاعكيد مى كنم كه به هيچ وجه اينها گوياى داستان كامل ايرانيان نيست.

در محافلى كه ايرانيان احساس خودى بودن مى كنند وفا و صميميت و دوستى حكمفرماست.

بعلاوه ايرانيها دارى ذوق و زيبائى شناسى، احترام براى زبان و كاربرد ماهرانه ئ اطلاعات و ادراكات مى انديشند، كه از مردمى با قدمت و غناى فرهنگى وتمدن ايرانى انتظار مى رود.

نعلاوه بر اين و يا همان طور كه بعداہ اشاره خواهيم كرد ايرانيان از خصوصيات منفى خود و اثرات سوع آنها كاملاہ آگاهند و سعى در از بين بردن آنها دارند.

در زير سلطه ئ بيگانگان " اعراب، مغولها، تركها " يااستعمار و دخالت آنها " انگليسى ها، روسها " ايرانيان حس مليت خود را از طريق فرهنگ، مخصوصاہ زبانشان در شعر از قبيل شاهنامه فردوسى و مناعت خويش را در انزوا و حريم زندگى خصوصى در پشت ديوارهاى بلندى كه هنوز هم نشان بارز معمارى سنتى ايران است، حفظ كرده اند.

دنياى بيرون بطور موجهى، بعنوان دشمن نگريسته مى شود.

بعلاوه سلطه خارجى هميشه يك احساس " " هر كس براى خويشتن " " را بين آنهائى كه زير سلطه قرار گرفته اند ايجاد مى كند و قرنها اين احساس بخش طبيعى از زندگى فردى و اجتماعى يك ايرانى را تشكيل داده است.

در چنين محيطى سوع ظن متقابل، عدم اطمينان، رقابت و چشم و هم چشمى و فردگرائى خودبينانه ئ شديد وجه مشخصه ئ روابط ايرانيان با يكديگر بوده است " كتاب نخبگان سياسى ايران از ماروين زونيس سند تفصيلى اين مطلب است " فشار روانى ناشى از زندگى در