سوز هجران

محمدباقر فقیه ایمانی

نسخه متنی -صفحه : 49/ 11
نمايش فراداده


  • جز به لطف حضرت بارى چسان هست ما را بس شكايت با ملال با همه اين مِحنت و جور جلى قِلّت اخيار و اهل حق ببين بيند آن شه اين همه رنج و فتن هست مكشوفم كه آن شه زين سبب بايد او را صبر تا ظاهر شود هست از اوصاف آن شاه فريد با مقام مظهر اللّه نور چونكه حكمتهاى غيبت شد تمام اوليا در امر حق با قدر و جاه بين كه حق اندر عِبادٌ مُكرَمُون من چسان سوزم ز بهر اين حبيب بايدم نالم بر او هر روز و شب سوزم و گويم بهر روز و شبى ليك حمد حقّ كه بر ماها فرج در غيابش داده در عين حرج

  • زندگى راحت بود در اين خسان بر در پروردگار ذوالجلال غيبت حجّت پس از فقد نبى با هجوم اهل عدوان شد قرين آشكارا دم بدم در مرد و زن قلب او پر غم بود هر روز و شب سرّ غيبت از خداوند اَحَد خائف و مضطّر ، طريد و هم شريد در صبورى هست تا وقت ظهور جمله محنتها بيابد اختتام بهر او هستند همچون خاك راه امر خود را گفته هُم لايَسبِقُون صبر بر اين فتنه ها گشتش نصيب توأم آيد عمر با رنج و تَعَب تا به كى اين بار محنتها كشى در غيابش داده در عين حرج در غيابش داده در عين حرج