از اين منظر نور به عنوان مظهر وجود در فضاى معمارى اسلامى افشانده مى شود.آينه كارى و بهره گيرى از موزاييكها و يا رنگ درخشنده طلايى و فيروزه اى براى گنبدها و تزيين مقرنسها و نقوش،بيانى از قاعده جلوه گرى نور است واين كار چونان كيمياگرى كردن است كه معمار در آن سنگ را همچون نور جلوه گرمى سازد و از دل سنگ كه تاريك و سرد است،تلالؤ و درخششى پديد مى آورد.پس چنانكه عالم تجلى نور خداوند است،ظهور جهان نيز جز ظهور نور او نيست.
بدين معنى عالم جز تجلى حق به واسطه نور مطلق نيست و زيبايى جهان نتيجه تجلى
نورالهى است.