تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی

محمد مددپور

نسخه متنی -صفحه : 161/ 64
نمايش فراداده

اما آنچه كه تاثير شعر را بيش از حساسيت شعرى و خيال عرب مى كرد عبارت بود ازاعتقادى كه در تمام ادوار اساطيرى و دينى اساس تفكر هنرى و عرفانى و علمى بوده،وآن اين است كه در باطن هر كدام از اين مواقف براى انسان الهامى يا وحيى وجود دارد،واساسا تفكر و عرفت حاصل آن موهبت و وديعه آسمانى است،چنانكه يونانيان هم معارف را ناشى از«موز»ها يعنى فرشتگان هنر مى دانستند،حتى «عقل »را نيز زمينى نمى دانستند (2) .

از اينجا بنا به اعتقاد عرب عصر جاهلى،نوعى ويژگى ماوراء طبيعى با نام شاعر ملازم بود.اينان معتقد بودند كه موجودى نامرئى و نيرومند كه همان «جن »باشدبه وى الهام مى بخشد و يا حتى در دوران او حلول كرده است.از اين رو به اعتقاد آنان هرشاعر،جنى خاص خود داشت.سخنان شاعر،خاصه هجاهاى او از قدرتى خباثت آميزبرخوردار بود و به همين جهت همچنانكه پيش از اين گفتيم، قبائل،شاعران اسير رادهان بند مى زدند تا شايد از قدرت زيان آور سخنانشان رهايى يابند (3) .

مضامين شعر نيز با حساسيت شعرى عرب تطبيق مى كرد،و آن عبارت بود از عشق شديد به افتخار و شرف كه برجسته ترين خصيصه اعراب بوده است و همين خصيصه درسراسر اشعارى كه در دست داريم محسوس است.در اين اشعار،شاعران به مفاخر خود،به كثرت افراد و فرزندان خود،به شجاعت و آزادگى خود،به حمايتى كه از مردمان مى كنند،به كمكى كه به نيازمندان روا مى دارند،مى بالند.شاعران دزدهايى را كه براى سخاوت و بخشندگى دزد مى شوند مى ستايند.در قصايد و اشعار غنايى عشق و معشوق وخمريات نيز غالب مضامين را تشكيل مى دهد.

خطابه در ميان عرب وضعى شبيه به شعر داشت اما نفوذ آن كمتر بود.خطبه ها غالبانيازمند رجز خوانى و حماسه بودند تا تاثير لازم را در مردم دلير بگذارند و آنها را به جنگ وادارند،از اين رو حالت طبيعى و زندگى بر اساس «عصبيت »پيدايى خطبه سرايى را براى ايجاد حساسيت و ابراز مباهات و تنفر اقتضا مى كرد و البته گاه نيز براى اظهارادب و فضل از خطابه استفاده مى شد.خطيبان در جامعه خود لباس خاصى مى پوشيدند وبا حركات عصا و نيزه افكار خود را مجسم مى ساختند.اين خطيبان غالبا شاعر نيز بودند وقبيله اى كه شاعرش زياد بود خطيبش هم زياد بود.از نكات جالب اينكه اين شاعران وخطيبان عليرغم فصاحت و بلاغت و زيبايى بيان،خواندن و نوشتن نمى دانستند.

امرى كه موجب مى شد خطبا در ميان اعراب رشد كنند،مسئله اعزام هيئتها بود و همين اعزامها بود كه پس از اسلام موجب برترى موقت خطبا بر شاعران شد.زيرا در ايام جاهليت وجود شاعر براى حفظ و نجات تبار و دفاع از شرافت و ناموس قبيله ضرور بودو در اسلام اعزام مامورين و هيئتهاى مختلف كه از لوازم اوضاع سياسى-اجتماعى عصربود وجود خطيب را ايجاب مى كرد تا به آن وسيله جمعيتهايى تشكل يابد و خصم رامجاب و قانع كنند.