تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی - نسخه متنی

محمد مددپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به هر حال وجود زبان شعرى،و غلبه حضور و تفكر انضمامى و به سر بردن در بيابان كه با
سكنى گزيدن در ساحت خيال مناسبت دارد،موجب شد عرب فطرتا شاعر باشد و حتى دزدان
و ديوانگان عرب شعر بگويند.زنان شاعر نيز در عرب بسيار بودند،كودكان نيز شعر
مى سرودند و هر كس به سن جوانى مى رسيد و شعر نمى گفت و قريحه خود را نشان نمى داد
او را معيوب و ناقص مى دانستند.شاعر در ميان عرب پناه شرف و ناموس و راوى آثار و اخبار و
حافظه تاريخى قوم تلقى مى شد
 و چه بسا كه عرب جاهلى شاعر را برپهلوان ترجيح مى داد و
همين كه در قبيله اى شاعرى پيدا مى شد قبايل ديگر به مباركباد آن قبيله مى رفتند و قبيله
شاعر را تبريك مى گفتند و سپس مجالس مهمانى برگزار مى كردند،چه معتقد بودند كه
شاعر از شرف و ناموس قبيله دفاع مى كند و نام و آثار آنها را جاويدان مى دارد.درواقع آنچه از
اخبار و آداب و علوم و اخلاق زمان جاهليت باقى مانده همانابه وسيله اشعار است.

گروهى از
نويسندگان نظير جاحظ،ابن قتيبه با استفاده از اين اشعاركتبى نظير كتاب حيوان و كتاب
نبات را نوشتند.عربها به قدرى شعر و شاعرى را احترام مى گذاردند كه هفت قصيده از اشعار
قديم خود را با آب طلا روى پارچه مصرى نگاشته و در پرده هاى كعبه آويختند و اين همان
است كه آن را«معلقات سبعه »گفته اند.

حساسيت شاعرانه عرب تاثير شعر را در آنان به نهايت رسانده بود.بنابر اين چه بسا كه يك فرد
را شعرى به جنگ بر مى انگيخته يا از جنگ باز مى داشته است.از آن رو عربها ازهجو شاعران
بيم داشتند و به مدح آنان فخر مى كردند.حتى عمر نيز تحت همين تاثير بودو هرگاه كه به
حكميت ميان دو شاعر گرفتار مى شد از مداخله در آراى آنان امتناع وكسانى را مثل حسان
بن ثابت براى حل و فصل قضيه مامور مى كرد.وى موقعى با سه هزاردرهم زبان «حطية »شاعر
را خريدارى كرد
 كه بر ضد مسلمانان چيزى نگويد.به هر حال عربها به قدرى از هجو شاعر
بيم داشتند كه از وى براى عدم تعرض عهد و پيمان مى ستاندند.گاه هم زبان شاعر را با تسمه
مى بستند،چنانكه قبيله بنى تيم پس از اسير كردن «عبد يغوث ابن وقاص »چنان كردند.عربها
مى كوشيدند كه شاعران آنها را مدح گويند،چه هر كس كه مدح مى شد قدر و منزلتش بالا
مى رفت و اگر دخترانى در خانه داشت پس ازمدح شاعر به شوهر مى رفتند،چنانكه
دختران «ملحق »پس از مديحه گفتن «اعشى »از وى در سوق عكاظ فورى به شوهر رفتند
.زيرا
قصيده اعشى كه در مدح «ملحق »گفته شده بودباعث شهرت وى گشته خواستگاران دنبال
دخترانش آمدند.موقع ديگر شخصى مقدارى روسرى سياه خريده و در فروش آن درمانده
بود«مسكين دارمى »از شعراى مشهورعرب اشعارى در وصف زن زيبايى سرود كه روسرى
سياه بر سر داشته است و همين اشعار دارمى سبب شد كه زنان عرب روسرى سياه تاجر را
خريدند و كسب او به وسيله شعر شاعر از كسادى رهايى يافت.

/ 161