نقاشى
صور و نقوش هرچه متعين و طبيعى باشند،بيشتر،به كثرت مى روند و ديگر حالت وحدانى رااز دست مى دهند،بالطبع موجب ماندن ناظرى مى شوند كه به آن نگاه مى كند ومحو آن
مى شود.به عبارتى نقوشى كه با تشخص هر چه بيشتر به ظهور و مرتبه ظاهر وتشبيه مى آيند
آدمى را از تنزيه و باطن روحانى دور مى كنند،تا آنجا كه تعلقاتش را نسبت به كثرات
مى افزايند و گاهى به جايى مى رسند كه مورد پرستش و عبادت در حكم واسطه براى تقرب به
امرى متعالى(در هنرهاى اساطيرى)قرار مى گيرند.همچنانكه در اولين نقاشيها در غارها
چنين وضعى وجود داشته و نقوش براى تصرف يا تقرب به حيوانات ويا آدميان و يا خدايان به
وجود مى آمده،دائما بر اعتقاد به حالت سحر و جادوى آن افزوده مى شده است.اين وضع در
عهد ميتولوژيهاى چين و هند و مصر و بين النهرين ويونان و ايران براى نقاشى و پيكره ها
وجود داشته تا آنجا كه فى المثل نقوش خدايان وپيكره هاى بودا در آيينهاى هند و بودايى و
نقوش پيكره هاى نياكان در آيين چين و نقوش و پيكره خدايان در ديگر آيينها از جمله
آيينهاى عرب جاهلى در مقام پرستش و عبادت و راز و نياز قرار مى گيرند (1)
.با ظهور اسلام با
توجه به مبارزه سهمگين آن با هرگونه حجاب و تشبيهى كه منجر به حجابى بين آدمى و حق
تعالى مى شود،نقاشى و پيكره تراشى كه فرهنگ شرك را مجسم مى ساخت همچون موسيقى
و شعر جاهلى كه وسيله غفلت بود،مورد تحرم قرار گرفت (2) .متفكران اسلامى در تحريم نقاشى به آيه اى استناد مى كنند كه عبارت است از آيه 29از سوره
مائده كه خداوند در آن مى فرمايد:
«يا ايها الذين آمنوا انما الخمر و الميسرو الانصاب الازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه
لعلكم تفلحون ».در اينجا«انصاب »به نقاشى و پيكرتراشى تفسير شده است.در آغاز نيز بتهاى
مورد پرستش عرب جاهلى به اين نام تعبير شده كه عرب جاهلى براى آنها قربانى
مى نموده اند.محدثين در تفسير اين آيه،از احاديثى راجع به تحريم نقاشى و منع تصوير صورت
مخلوقات جاندار و ساختن مجسمه ذكر مى كنند
.بعضى از نويسندگان منكر صحت اين
احاديثند،اما آنچه در سيره پيامبر آمده (3) و در دوره خلفاى راشدين و حتى بعضى از بنى اميه
مشاهده مى شود صحت اين احاديث را بيان مى كند.در اين ادوار كه ديانت بر اهواء و نحل غلبه
پيدا مى كندعبادت بتها و رسم نقوش و صور و ساختن پيكره ها كه آدميان را از خدا غافل
مى كند
كه بعضى،آنها را وسيله و واسطه اى قرار مى دهند و يا آنها را پرستش
مى كنند-منع مى شود.علاوه بر اين،رجال و علماء دين نيز در اين ادوار و دوره هاى بعد كه
نقاشى گسترش مى يابد با التزام به روايات اسلامى معتقد بودند كه ساختن مجسمه يا
كشيدن صورت مخلوقات جاندار،تقليدى است كه از خالق عز و جل مى شود (4) .نهايت گفتار آنكه مسلمانان از شيعه و سنى بر كراهت پيكر تراشى و تصوير نقوش جانداران
اجماع و اتفاق دارند به واسطه آنكه در اين دو تقليد از كار خداى آفريدگارعز و جل مى باشد و
هم برابر آنچه كه از حديث رسيده است:«ان الملائكه لا يدخلون بيتافيه كلب و لا
تصاوير»(فرشتگان داخل خانه اى كه در آن سگ و تصاوير است نمى شوند.)
«ان اشد الناس
عذابا عند الله يوم القيمة المصورون »(به تحقيق كسانيكه عذاب ايشان ازهر كس نزد خدا در
روز قيامت سخت تر است صورتگران اند.)«ان الذين يصنعون هذا الصور يعذبون يوم القيمة يقال
لهم احيوا ما خلقتم »(به تحقيق كسانيكه اين صورتها رامى كشند در روز قيامت عذاب
مى شوند و به آنها گفته مى شود زنده كنيد آنچه كه آفريده ايد).