مجموعه ضرب المثل های فارسی

نسخه متنی -صفحه : 30/ 1
نمايش فراداده

« الف » آب از دستش نميچكه
« ب » با آل علي هر كه در افتاد ، ور افتاد .
« پ » پا را به اندازه گليم بايد دراز كرد
« ت » تا ابله در جهانه، مفلس در نميمانه
« ج » جا تره و بچه نيست
« چ » چار ديواري اختياري
« خ » خار را در چشم ديگران مي بينه و تير را در چشم خودش نمي بينه
« د » دادن بديوانگي گرفتن بعاقلي
« ذ » ذات نايافته از هستي بخش --- كي تواند كه شود هستي بخش ؟ (( جامي ))
« ر » راستي هيبت اللهي يا ميخواهي منو بترسوني ؟
« ز »
« س » سال به دوازده ماه ما مي بينيم يكدفعه هم تو ببين
« ش » شاگرد اتو گرم، سرد ميارم حرفه، گرم ميارم حرفه
« ص » صابونش به جامه ما خورده
« ض »
« ط » طاس اگر نيك نشيند همه كس نراد است
« ظ »
« ع » عاشقان را همه گر آب برد --- خوبرويان همه را خواب برد . (( ايرج ميرزا ))
« غ » غاز ميچرونه
«ف» فردا كه برمن و تو وزد باد مهرگان --- آنگه شود پديد كه نامرد و مرد كيست ؟ (( ناصر خسرو))
«ق» قاپ قمار خونه است
«ك» كاچي بهتر از هيچي است
«گ» گابمه و آبمه و نوبت آسيابمه
«ل» لاف در غريبي، گور در بازار مسگرها
«م » ما از خيك دست برداشتيم خيك از ما دست بر نميداره
«ن » نابرده رنج گنج ميسر نمي شود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
« و » واي بباغي كه كليدش از چوب مو باشه
« ه » هادي هادي اسم خودتو بما نهادي
« ي » يابو برش داشته