تا تلاقی خطوط موازی

مریم تاجیک

نسخه متنی -صفحه : 8/ 2
نمايش فراداده

براي مادرم

حق با تو بود.

هرگز با تو نزيسته ام.

هرگز سکوت مان رنگي نخواهد گرفت

هرگز دخترکي سفيد با گيسوان طلايي

تو را به درون خود راه نداد.

و در بسترت آرام نيافت

هر شب

چشمانت

بر روي قابهاي کوچک و بزرگ

تحقير شده من

سرگردان است.

بر اندوهم مي گريي...

چه زايش سختي داشته ايي

سد بار ، زايش پشت زايش

براي تولدي

که هيچگاه غروري بر تو نيفزود.

و هر لحظه لحظه اش

دعاهاي شبانه ات را افزون تر کرد.

......

آري ادامه تو اينگونه رقم خورده بود.