لحظه ها و صحنه (مجموعه شعر)

مهدی سهیلی

نسخه متنی -صفحه : 112/ 19
نمايش فراداده

سبکباري

مستي کفر است آن مستي که هشياري ندارد

غفلت پيريست آن خوابي که بيداري ندارد

رهنورد کوي حق راه بدانديشي نپويد

پادشاه ملک دل خوي ستمکاري ندارد

سربلندست آن ه سر را پيش مردم خم نسازد

دلپسند آن کس که آهنگ دلازاري ندارد

من غلام همت آزالدگان پاکبازم

عزت اين سرفرازان هيچگه خواري ندارد

اي بريده پاي آن منعم که دستي را نگيرد

زانکه نعمت دارد اما همت ياري ندارد

راه حق را کي توان پيمود با بار تعلق

کاين سفر رهتوشه اي غير از سبکباري ندارد