لحظه ها و صحنه (مجموعه شعر)

مهدی سهیلی

نسخه متنی -صفحه : 112/ 31
نمايش فراداده

چراغ ماه

کعبه را گم کرده ام اي رهنمايان راه کو

تشنه ي آگاهي ام دريا دل آگاه کو

خاطرم از قيل و قال اين و آن آزرده شد

تا بياسايم زماني خلوت دلخواه کو

ديده نابينا و رهزن در پي و شب قير گون

دشت ناهموار و من تنها دليل راه کو

ناله ام در سينه ماند و استخوانم در گلو

تا خروش خفته را ز دل بر آرم چاه کو

تيغ بر سر خار در پا بر لبم مهر سکوت

بر گلويم پنجه ي دشمن مجال آه کو

حرف ايمان کفر و دل ها تيره مردم مست شرک

مرغ حق دارد فغان کاي مشرکان الله کو

در چنين شامي نتابد کوکبي از روزني

پيش پايم را نمي بينم چراغ ماه کو