لحظه ها و صحنه (مجموعه شعر)

مهدی سهیلی

نسخه متنی -صفحه : 112/ 46
نمايش فراداده

مرگ جواني

عمرم شهاب وار به رفتن شتاب کرد

چشم مرا ز مرگ جواني پر آب کرد

يدم سياهروزي خود را شبي که عشق

مويم سپيد ديد و دلم را جواب کرد

آن روزها ي شادي جواني به باد رفت

دست زمان سراي طرب را خراب کرد

عمرم گذشت و دايه ي مکار روزگار

افسانه گفت و کودک دل را به خواب کرد