لحظه ها و صحنه (مجموعه شعر)

مهدی سهیلی

نسخه متنی -صفحه : 112/ 71
نمايش فراداده

آشفتگي

من آن درخت غريبم که يک جوانه ندارم

کويرزادم و از برگ و گل نشانه ندارم

منم چو مرغ گريزان دشت در دل شبها

ز هيچ سوي نشاني ز آشيانه ندارم

سرم به زير پر غربتست وپاي به زنجير

براي نغمه مستانه يي بهانه ندارم