مهلت ما اندک است و عمر ما بسيار نيست
در چنين فرصت مرا با زندگي پيکار نيست
سهم ما جز دامني گل نيست از گلزار عمر
يار بسيار است اما مهلت ديدار نيست
آب و رنگ زندگي زيباست در قصر خيال
جلوه ي اين نقش جز بر پرده ي پندار نيست
کام دولت را ز آغوش سحر بايد گرفت
مرغ شب گويد که بخت خفتگان بيدار نيست
با نسيم عشق باغ زندگي را تازه دار
ورنه کار روزگار کهنه جز تکرار نيست