غزل ها

محمدحسن رهی معیری

جلد 4 -صفحه : 26/ 11
نمايش فراداده

حصار عافيت


  • نسيم وصل به افسردگان چه خواهد كرد ؟ به من كه سوختم از داغ مهرباني خويش سراي خانه بدوشي حصار عافيت است ز فيض ابر چه حاصل گياه سوخته را ؟، مكن تلاش كه نتوان گرفت دامن عمر به باغ خلد نياسود جان علوي ما صفاي باده روشن ز جوش سينه اوست به من كه از دو جهان فارغم به دولت عشق رهي ملامت اهل جهان چه خواهد كرد ؟

  • بهار تازه به برگ خزان چه خواهد كرد ؟ فراق و وصل تو نامهربان چه خواهد كرد ؟ صبا به طاير بي آشيان چه خواهد كرد ؟ شراب با من افسرده جان چه خواهد كرد ؟ غبار باديه با كاروان چه خواهد كرد ؟ به حيرتم كه در اين خاكدان چه خواهد كرد ؟ تو چاره ساز خودي آسمان چه خواهد كرد ؟ رهي ملامت اهل جهان چه خواهد كرد ؟ رهي ملامت اهل جهان چه خواهد كرد ؟