ای کاش شوکران شهامت من کو؟

حمید مصدق

نسخه متنی -صفحه : 7/ 6
نمايش فراداده

42

اي كاش انفجار

فرجام اگرچه تلخ

ما مومنان ساحت نوميدي

نوميد و بي شهامت

حتي شهامتي نه

كه نوشيم شوكران

در برزخ زمين

آونگ لحظه هاي زمانيم

اينجا كهمرز مرز گزينش بود

آيا كسي فرمان انهدام مرا مي خواند ؟

فرياد مي زنم نه صدايي

بر من نه پاسخي نه پيامي

ترديد بود و من

اين تلخوش شرنگ شماتت را

قطره قطره

باري به جام كردم و نوشيدم

ديدم كه مي جوند

ديوار اعتماد مرا موريانه ها

اينك من آن عمارت از پاي بست ويرانم

آيا دوباره بازنخواهي گشت ؟

نمي دانم