ترنم دانه

صمد نارونی

نسخه متنی -صفحه : 15/ 8
نمايش فراداده

ريشه


  • تو چون رود رواني تو چون ابر بهاران تو خود ذات وجودي تو چون نور اميدي تو خود انديشه بودي جهان را ، ريشه بودي

  • تو چون باو وزاني بباري هر دم و آن به از گيتي ، تو بودي توجان بر شب دميدي جهان را ، ريشه بودي جهان را ، ريشه بودي